آسمون من

ساخت وبلاگ
سلام عمو قاسم. با دیدن عکس های بچه های غزه، باز به یاد شما افتادم. شمایی که همیشه یاور مظلوم ها بودید. اما الان که شهید شدید، دشمن جرات کرده بی رحمانه به مردم فلسطین حمله میکنه و بچه ها و پدرمادرهاشون رو شهید میکنه.من شنیده ام که شما چقدر تلاش کردید تا بچه های لبنان و سوریه و عراق و یمن، شبیه بچه های غزه نشن و دشمنان را از آنجا بیرون انداختید و میدونم با زحمتایی که کشیدین، جنگ رو از کشور عزیزمون ایران دور کردین و اجازه ندادین آمریکا یا داعش به ما حمله کنن. مطمئنم اگر این روزها هم بودید، نمیگذاشتین اسرائیل لعنتی اینجوری بچه های غزه را زخمی کنه و شهید کنه.عمو قاسم! مامان میگه توی قرآن اومده شهدا زنده هستند، من هم میدونم که شما زنده هستین و برای همین به شما نامه نوشتم. آرزوم اینه که بزودی با امام زمان برگردین و ظالما و دشمنایی مثل اسرائیل رو از بین ببرید و آمریکا رو ادب کنین تا همه بچه های دنیا آرامش داشته باشن، بخندن، بازی کنن، درس بخونن، کنار بابا و مامانشون و توی خونه خودشون باشن و دیگه هیچ دشمنی جرات نکنه خونشون رو خراب کنه و اونارو بترسونه. البته تا اون موقع ما وظیفه داریم از مردم مظلوم غزه دفاع و حمایت کنیم و میدونم که کشور ما و دوستامون الانم به مردم فلسطین کمک میکنن.عمو قاسم...شما شهید هستین و پیش خدا عزیزید. برای ما دعا کنید تا خوب درس بخونیم، در راه حق باشیم و در آینده شخص مفیدی برای کشور و دینمون باشیم. آسمون من...ادامه مطلب
ما را در سایت آسمون من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : asemoon-e-mano بازدید : 18 تاريخ : سه شنبه 10 بهمن 1402 ساعت: 18:47

نبودنت مرا آزرد باباجان... سخت است در سه سالگی پدر از دست دادن. واژه سخت، ناتوان است در توصیف حال ما. اما بابای من، بابایی که بارها سفر رفتی و برمیگشتی، آن بار برنگشتی. بابا جانم نگاهم به در خشک شد از بس انتظارت را کشیدم، که داخل شوی و دختر دردانه ات را بغل کنی و ببوسی، دستی به سر علیرضا بکشی و با مادر گرم صحبت شوی... اما انگار هرگز قرار نبود دوباره این صحنه ها تکرار شود. با اینکه ۳سالگی، آخرین دیدارم با تو بود، اما هنوز گرمای نوازش دستانت را بر صورتم حس میکنم... هنوز در خواب با دیدن چشمان نازنینت، تا روزها بعد غرق شعف می شوم، اما علیرضا چه؟ او آن قدر کوچک بود که هیچ تصوری از مهر پدری ندارد. بابای عزیزم! ۴سال باسختی گذشت و زمان مدرسه رفتن شد و من، تو را نداشتم برای همراهی. دیدن دخترهای هم سنم که با پدرانشان به مدرسه می آمدند، داغ دلم را تازه می کرد. چه شب ها که قاب عکست را بغل کردم و با هق هق گریه به خواب رفتم... چه روزها که به امید باز دیدنت، از خواب بیدار شدم. آنقدر به فکرت بودم که در هر فرصتی از مادر میخواستم تا از تو برایمان بگوید. مادر جان اما هربار از تو میگفت بغض گلویش را میفشرد. از تعبد و مرام و مردانگی ات، تا احترام گذاشتن به پدربزرگ و مادربزرگ، تا همراهی با ضعفای روستا، تا دلیری و شجاعت در جنگ علیه دشمن. بابا جان! من شنیده ام که بابا ها "قهرمان" فرزندانشان مخصوصا دخترانشان هستند اما وقتی تو کنارم نبودی، این مادر بود که با معرفی و شناساندنت به ما، تو را به قهرمان من و علیرضا تبدیل کرد؛ او حتی بعداز ۴۰ سال، یادگاری هایی از تو دارد و هربار سخن از تو می شود، آن ها را به اعضای جدید خانواده نشان می دهد و با بغضی فروخورده به اندازه ۴۰ ساااال؛ باعشق از تو می گوید و چشمانش ت آسمون من...ادامه مطلب
ما را در سایت آسمون من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : asemoon-e-mano بازدید : 46 تاريخ : يکشنبه 21 اسفند 1401 ساعت: 18:44

حاج قاسم عزیز، روز شهادت شما، همزمان با ولادت این حقیر است. از درگاه خداوند عاجزانه می خواهم تا به حق مادرمان حضرت زهرا سلام الله علیها، روز شهادت مرا در روز ولادت شما قرار دهد. ان شاالله

هر که را صبح شهادت نیست، شام مرگ هست

بی شهادت، مرگ با خسران چه فرقی می‌کند؟

آسمون من...
ما را در سایت آسمون من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : asemoon-e-mano بازدید : 79 تاريخ : سه شنبه 27 دی 1401 ساعت: 9:04

علی جان! ای مولای ما! من میدانم آن کلام سیدمرتضی صحیح بود که گفت: "خوشی های دنیا آمیخته با رنج و سختی است" و این سخن، نه سخن او که کلام الله است:لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي كَبَدٍ (۴-بلد)علی جان! ما حق را به تو یافته ایم... همانجا که فرمانروایی بر بزرگترین و ثروتمندترین کشور جهان در آن زمان را کمتر از عطسه ی بزی انگاشتی، پس چرا ما در پی دنیا چنان میرویم که گویا هیچ آخرتی نیست؟ مگر این کلام فرزندت حسین علیه السلام؛ نیست که فرمود: گویی دنیایی نبوده و گویی پیوسته آخرت بوده؟چرا ما آخرت را فراموش کرده ایم؟علی جان! دنیا مرا تنگ آمده... والله دوست دارم در پی تو باشم و همه چیز و همه کسم را فدای تو کنم که تویی آن حقیقت مستور... تویی راه حق و بلکه خود حق... که امام هادی در جامعه کبیره فرمود: والحق معکم و فیکم و منکم و الیکم...علی جان... تا حدودی دشمنانت را دیده ام و کافرم به خودشان و دنیایشان... من تو را میخواهم اما چه کنم که این دنیای دون، مرا فریفته و در پی دستیافتن به بیشترش، بی قرارم کرده؟ مگر نه اینکه قلب مومن می بایست به نور الهی و ذکرالله آرام باشد و تنها در پی رسیدن به حق، ناآرام؟ پس چرا ما فراموش کرده ایم؟علی جان... می دانی هیچ ندارم. چنته ام خالی است... امیدم به شماست، به فاطمه زهرا سلام الله علیها مادرمان؛ ناامیدمان نکن... علی جان! نکند در یوم الحشر، ما را برانی از خودت و انکارمان کنی؟ درست است که ما آن طور که باید، محب ات و شیعه ات نبودیم، درست است که اعمالمان از سر بازیگری، ریا و حتی عُجب بوده... اما شمایید رحمة الله الواسعه... پس به دامان شما آویخته ایم که مَن أتاکُم نَجی وَ مَن لَم یَأتِکُم هَلَکَ(هرکس رو به سوی شما آورد نجات یافت ) ...که "مَنْ وَالاكُمْ فَقَد آسمون من...ادامه مطلب
ما را در سایت آسمون من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : asemoon-e-mano بازدید : 84 تاريخ : سه شنبه 1 شهريور 1401 ساعت: 19:46

در سرنوشتم برایم برکت قرار بده؛

به گونه‌ای که

در دستیابی به چیزی که

به تاخیرش انداخته‌ای

عجله نداشته باشم

و آرزوی تاخیر در

آنچه رسیده است نکنم...!

_حسین‌بن‌ #علی(علیه‌السلام)

_دعای‌عرفه

آسمون من...
ما را در سایت آسمون من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : asemoon-e-mano بازدید : 111 تاريخ : سه شنبه 1 شهريور 1401 ساعت: 19:46

انسانِ با ایمان بر هوس و #احساس خود چیره و غالب است...! _مولانا‌علی(علیهالسلام) آسمون من...
ما را در سایت آسمون من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : asemoon-e-mano بازدید : 98 تاريخ : سه شنبه 1 شهريور 1401 ساعت: 19:46

اگر استکبار بورزی، خدا میزند پس کله ات، دیر یا زود! #تصادف_۲۹مهر آسمون من...
ما را در سایت آسمون من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : asemoon-e-mano بازدید : 129 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 3:02

یازهرا(سلام الله علیها)حس ات کردم. امروز نمیدانم برای چندمین بار؛ اما به شدت حس ات کردم.هنگامی که از پله های درمانگاه بالا میرفتم، چنان عاشقانه به یادت بودم که انگار آشنای سال های دور منی که از تو دور مانده ام... ای شهادت... تو همانی که مرا به حسین خواهی رساند و از این باب است که عاشقت هستم. من چون قطره ای سر گردان در میان موج طوفان ها به او آویخته ام و اوست که مرا نجات می دهد، و در آخر... این تویی که مرا به او خواهی رساند. من بی او هیچم. هیچ بن هیچ. بدون او که را دارم و چه را دارم. حسین علیه السلام هویت ماست و دار و ندار ما.ای رفیق دیرینم، فکر نمیکردم این مراحل را این سان، طی کنم‌‌‌... اما انگار او، مرا کَش کَشانه به سوی خود میخواند و تو دروازه ی رسیدنی. نمیدانم کی، نمیدانم کجا... نمیدانم با چه وضعیتی... ای باب الحسین، نمیدانم چگونه دست مرا به دست او خواهی رساند اما باید نیک لحظه ای باشد و نیک مکانی...یادت باشد به یادت هستم ای آرزوی روز و شبم... تو همانی که مرا به هویتم، به دلیل زندگی ام خواهی رساند... تو همانی که حاج قاسمِ شهید وعده ام داد... بار خدایا! به حق زینبِ حسین، به حق آن مظلومه... بحق مادر حسین؛ مادرمان حضرت زهرا... مارا به حسین برسانیاعلی علیه السلام آسمون من...ادامه مطلب
ما را در سایت آسمون من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : asemoon-e-mano بازدید : 148 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 3:02

اکنون بنگر حیرت عقل را و جرات عشق را! بگذار عاقلان ما را به ماندن بخوانند... راحلان طریق عشق می دانند که ماندن نیز در در رفتن است، جاودانه ماندن در جوار رفیق اعلی، و این اوست که ما را کش کشانه به خویش می خواند.

آسمون من...
ما را در سایت آسمون من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : asemoon-e-mano بازدید : 150 تاريخ : جمعه 25 مهر 1399 ساعت: 10:56

شب اربعین است... حاج قاسم شهید؛ ما تو را نداریم و چون تو را نداریم، از زیارت حسین بن علی روحی لهماالفداء محرومیمحاجی ما شما رو اینحوری نمیشناختیم که خودت بروی پیش مولا و ما را تنها بگذاری... این آسمون من...ادامه مطلب
ما را در سایت آسمون من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : asemoon-e-mano بازدید : 175 تاريخ : جمعه 25 مهر 1399 ساعت: 10:56